فردا ۳۰ آبانه...یه روز نحس که دلم میخواد برای همیشه از توی تقویم پاک بشه...روزی که با کلی شادی و خنده، بدرقه ات کردم و نمیدانستم که درست ده دقیقه بعد، نشان یتیمیبر پیشانیم حک خواهد شد... بابا جان ، دخترت بعد این همه سال نه تنها که داغ دلش فروکش نکرده بلکه شدتش بیشتر هم شده...
شده این همه عاشق باشیبا یکی از دوستان حرف میزدم و گفتم از آینده خیلی میترسم و نگرانم... یه جوابی دادند که خیلی به فکر بردم...گفتند: بخش کمیاز آینده نتیجه اعمال الانمون هست و بخش وسیعش دست خداوند هست که برامون رقم میزنه و اینکه بشینم و غصه بخورم فایده نداره بلکه حداقل باید روی اون بخش کمیکه دست کارها و اعمال الانم هست کار کنم تا خدا توی اون قسمت زیاد تقدیرم، بهترینها رو برام رقم بزنه...خیلی از اتفاقات دست ما نیست، همانطور که اتفاقات پیش آمده ، دست ما نبود...حالا اینکه چقدر میتونم روی این حرف و نصیحت دوست عزیز و خوبم بمونم، واقعا نمیدونم اما از خدا میخوام حتی اگه حرفایی میزنم که ظاهرا ناشکریه، بذاره به حساب نادانی و کم ظرفیتی...و کمکم کنه به این باور برسم آنچه که اتفاق افتاده خیر محض بوده و آنچه قرار هست پیش بیاد، قطعا به صلاحم خواهد بود...خدایا بابت چنین دوست بزرگواری ممنون که در هر شرایطی کمک حالم بوده اگرچه من رفیق خوبی براشون نبودم و خیلی اذیتشون کردم...خوشبخت بشی بهترین رفیق که آشنایی با شما هم حکمتی داشت که جز خدا و امام مهربانیها، کسی از آن خبر ندارد...
ای که دیدی به عیان اشک تماشایی مندلم گرفته از تمام آدمهایی که گفتند تنهام نمیگذارند اما....
طرح جدید پذیرش دانشجوی ارشد و دکتری ۲ ماه آینده نهایی میشودچقدر بد هست که آدم واقعا هیچ امیدی به آینده اش نداشته باشه.
صد و هفتمین روزامشب داشتم به این فکر میکردم که من دقیقا از این روزشمارم
خانه نشینی با کرونا.....میبهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان
تسمه کش پرتابل شارژی چیست؟خدایا دقت کردی...من و شما یک وجه اشتراک داریم
داستان های من و طویلهتعداد صفحات : 0